سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]

درباره ما
دوستان
دوستان
دوستان
لینک های مفید
آخرین مطالب
امکانات جانبی
 
. به نام صاحب قیامت
شروع استقامت تا قیامت


بازگشت به صفحه اول

خوب اومدم تا ما بقی ماجرای شربت رو براتون بگم

حتما مخد بدونید که انتقاده چه بود

خوب یه چند نفری یه انتقاد شدید کردن اونم این بود که چون از صبح روزه بودن و شکم همشون خالی بود شربت اولیمو براشون ضرر داره

خوب حالا ما که قصدمون از درست کردن شربت بد نبود اما دیگه کاریش نمیشد بکنی

 به اتفاق دوستان تصمیم گرفتیم که دفعه ی بدی یه چیز بهتر بدیم

قرار شد یک در میون شربت بدیم برا همین  پسفرداش  دوباره موقع درست کردن شربت شد اما مردم گفته بودن که شربت درست نکنیم بنابراین به پیشنهادهایی که داده بودن فکر کردیم راستی خانوما هم انتقاد کرده بودند که چرا به اونا شربت ندادیم بعد از این که با دوستام مشورت کردیم تصمیم گرفتیم به جای شربت عرق بید مشک درست کنیم

و به جای شکر قند اب کنیم دوباره رونق درست کردن عرق شروع شد رفتیم چهار تا کله قند خریدیم با پنج تا شیشه عرق بید مشک و یه دونه شیشه گلاب لیوان یه بار مصرف هم این دفعه یادمون نرفته بود

همه چیزو اماده کردیم وقت افطار شد اندازه200 لیتر عرق درست کرده بودیم یه دیک بزرگ اگه بگم چه عرق خوشمزه ای شده بود جای همتون خالی بود

اما تعجب این بود که همه عرقا خورده شد باور کنید نفری شیش هفتا لیوان خوردن من خودم که یه پارچ



کلمات کلیدی : خاطره,خاطره های باحال، خاطره شنیدنی، عاشق شدم، مطلب های مفید، داستان های مفید
ن : محسن
ت : 92/11/3:: 6:37 عصر
 
آرشیو مطالب
امکانات جانبی

تحلیل آمار سایت و وبلاگ